فانتزی هایم قسمت دوم

یکی از فانتزیام اینه که تو یه جنگل برفی شبیه نارنیا زندگی کنم
تو یه خونه قشنگ
تک و تنها بدون مزاحم
روز ها کنار شومینه کتاب بخونم و قهوه یا کاپوچینو بخورم
شبا هم تو تخت گرم و نرمم تا صبح راحت و آسوده بخوابم و وقتی بیدار میشم از پنجره اتاق ، منظره باریدن برف روی درختای جنگل رو ببینم

و هیچکس مزاحمم نباشه
نه دوستی داشته باشم ، نه همخونه ، نه هیچ احدالناس دیگه ای

واقعا این زندگی بشدت برام لذتبخشه

یه جای دیگه هم که خیلی دوست دارم ، یه جزیره است که فقط خودم اونجام ، تنهای تنها
جزیره هوای متعادل و خوبی داره ، با دریایی که آبش شفاف ، ولرم و فیروزه ای رنگه
منم هر روز میرم لب ساحل شنی قشنگش قدم میزنم یا توی دریا شنا میکنم
بهشت من یکی از این دو جاست

پ.ن : چقدر خوبه کامنتا رو حذف کردم :))

احساس آرامش عجیبی میکنم الان